امیر گلمامیر گلم، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 23 روز سن داره
محیای نازممحیای نازم، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

يكي بود يكي نبود

تاسوعا و عاشورا

صبح تاسوعا اولين كسي كه خواب نداشت محيا خانم بود ساعت هفت و نيم بيدار شدي و طبق معمول آواز دددد و ماما شروع شد منو واداشت كه بلند بشم و بساط صبحانه رو هر چي سريعتر آماده كردم و بعد از اون بابايي با امير كه جديدا نق ميزنه كه من اينو دوست ندارم بپوشم من اين لباسو نميخوام آخه زشته حتي حاضري از خونه بيرون نري ولي اون لباسو نپوشي .رفتن هيئت نزديك خونه و منم محيا رو حاضر كردم رفتيم در خونه باباي من كه هيئت ميخواست بياد اونجاو ما منتظر هيئت بوديم همچنان دختر خاله سادات قربونش بره خاله سربند و نيم تنه سبز رو مامان بزرگ دم در دادن كه تنش كنم منم كه خبر نداشتم كه اونا سربند براي محيا دارن و گرنه لباس بهتري براي زيرش ميپوشوندم برات كه قدر ر...
26 آبان 1392

محرم 92/08/20

امير نوشت:محرم امسال حال و هواي ديگه براي تو داره چون بزرگتر شدي و فهميده تر از پارسال امسال هنوز هيئت ها راه نيفتاده هوس زنجير كردي و هر وقت من يا بابا از سركار ميامديم گريه ميكردي كه زنجيرم كو؟قربونت برم كه براي خودت داري مرد ميشدي .ديروز كه بابا از سركار آمد بالاخره برات زنجير گرفته بود و عصر هي ميزدي يك كانالي كه روضه بخونن يا سينه يزنن كه تو هم زنجير بزني منم مجبور ميكردي كه سينه بزنم و بچه بغل هم پات بيام خدا ازت قبول كنه . اميدوارم امام حسين (ع) پشت و پناهت باشن و سالم نگه دارن كه تو عزايشون به عزاداري بپردازي آمين. جديدن اظهار نظر هاي ميكني كه من و بابا حيرون ازاين حرفات  الان هرچي فشار ميارم چيزي يادم نمياد ولي ميدونم گلم ا...
22 آبان 1392

پسر عمه جون92/08/12

بالاخره بعد از نه ماه انتظار ني ني عمه طاهره بدنيا آمد يك پسر خوشگل و ناز به اسم محمد حسين آقا محمد حسين خبري نيست تو اين دنيا ولي زميني شدنت مبارك فرشته كوچولو و ماهم شديم خانم دايي البته من يكبار ديگر شدم زن دايي ولي از اونجا كه عمه شدن پيشي ميگره بر زن دايي شدن حاضر نيستم خودمو زن دايي بچه هاي داداشم بدونم ...
19 آبان 1392

عكس

اين خانم كه معرف حضورن آدمو دق ميكنه كه يك عكس ازش بندازم مگه ميذاره جوجه   اين خانم خوشگل سارا خانم دختر دايي و عمه همزمان كه اينقدر خوشگل نشسته تا عمش ازش عكس بنازه ماشاا... به اين خانم گل عاشقتم سارا جون خوشگل من ...
12 آبان 1392

نقاشي نقاشي 92/08/11

ديروز توي اتاقت بودي بعد از ده دقيقه با تخته وايت برد به دست آمدي گفتي مامان يك آقاي خوشتيپ كشيدم قربونت برم خوشتيپ تويي مادرررررررررررررررررررررررررررررر قربونت برم كه اين آقا يا خانم دست و پا كج به نظرت خوشتيپ ميان ميون اينهمه آدم خوشتيپ دور و برت ...
12 آبان 1392

مباركه مباركه 1392/07/26

مباركه عزيزم چي خب معلومه مرواريد هاي خوشگلت آره ديروز خانوم گلم فهميدم كه بالاخره جوانه زده و يك مرحله از مراحل زندگيتو كه داري به زحمت طي ميكني داره سپري ميشه ولي خيلي خوشحالم خانومم قربونت برم كه صبوري ولي تو هفته گذشته آبريزش بيني داشتي بدوم هيچ سرفه اي حدس ميزدم مال همين دندون هاي خوشگلت هست مال امير كه توي شيش ماهگي در آمد
12 آبان 1392
1