امير نوشت:محرم امسال حال و هواي ديگه براي تو داره چون بزرگتر شدي و فهميده تر از پارسال امسال هنوز هيئت ها راه نيفتاده هوس زنجير كردي و هر وقت من يا بابا از سركار ميامديم گريه ميكردي كه زنجيرم كو؟قربونت برم كه براي خودت داري مرد ميشدي .ديروز كه بابا از سركار آمد بالاخره برات زنجير گرفته بود و عصر هي ميزدي يك كانالي كه روضه بخونن يا سينه يزنن كه تو هم زنجير بزني منم مجبور ميكردي كه سينه بزنم و بچه بغل هم پات بيام خدا ازت قبول كنه . اميدوارم امام حسين (ع) پشت و پناهت باشن و سالم نگه دارن كه تو عزايشون به عزاداري بپردازي آمين. جديدن اظهار نظر هاي ميكني كه من و بابا حيرون ازاين حرفات الان هرچي فشار ميارم چيزي يادم نمياد ولي ميدونم گلم ا...